من آقای علیاکبر ابوترابی عزیز و آزاده را خیلی دوست داشتم. او نزدیک ده سال صبورانه اسارت کشید، وقتی میگفت کمتر بخوریم، خودش نصف ما هم نمیخورد، وقتی میگفت سختیها را تحمل کنیم، خودش چند برابر ما سختی میکشید.
تا آخر عمر پیکانی بسیار قدیمی داشت، با اینکه نماینده اول تهران در مجلس بود.
روزی بهاتفاق او در تهران جایی میرفتیم، راننده از ترافیک، حسابی خسته شده بود، ما هم قرارمان دیر شده بود. راننده آرام گفت همین یک خیابان خلوت را خلاف برویم، کلی جلو میافتیم، و منتظر جواب نماند و پیچید…
ابوترابی ناگهان فریاد زد؛ چکار کردی!
و اولین کارش آن بود که عمامهاش را از سرش بهسرعت درآورد.
با راننده دعوایی حسابی کرد که نباید خیابان یکطرفه را خلاف میرفت! ولی از همه چیز بیشتر نگران عمامهاش بود.
او برای عمامهاش حرمت قائل بود…
آقایان عمامه بسر!
اگر قرار است ماهیانه میلیاردها تومان حقوق ناحق وقفی بگیرید، بگیرید و خوش باشید، فقط لطفا عمامههایتان را بردارید.
اگر میخواهید به دختران ما که لباس مورد انتظار شما را نمیپوشند، حکم بدهید باید بروند و در غسالخانه مرده بشویند، حکم بدهید و بخندید.
فقط لطفا آن عمامهها را بردارید.
ما مذهبیها زجر میکشیم، ما خداباورها خجالت میکشیم!
اگر با نادانیهایتان، تورم هشتاد درصد را به جامعه تزریق میکنید، مردم را به فقر و فلاکت میاندازید، بلد نیستید مدیریت کنید، عشقتان داشتن سمتهای بالاست، با سمتهایتان عشق کنید،
فقط آن عمامهها را بردارید.
اگر مینشینید در مسندها و میبینید مادرها از نداری خودکشی میکنند، پسرها زبالهگردی میکنند، دخترها از تحصیل باز میمانند، زوجهای جوان نمیتوانند ازدواج کنند، همه مستاصلند از داشتن یک زندگی معمولی، مهاجرتها سر به فلک کشیده، بیخیال باشید، تنها عمامههایتان را بردارید.
بدون عمامه هم میشود ظلمهای بزرگ کرد، آن وقت ما ارادتمندان امام حسین و امام علی اینهمه خجالت زده نمیشویم.
اگر کشور را به بدترین شکل ممکن اداره میکنید، مردم را اجازه نمیدهید در تصمیمات دخالت کنند، اگر به سنیها، به کردها، به مردم سیستان و بلوچستان ظلم میکنید، اگر طبیعت و محیط زیست را به نابودی میکشانید، حق زیست نسلهای آینده را نادیده میگیرید، بدانید همه دیکتاتورها، همین کارها را میکنند.
فقط لطفا آن عمامهها را بردارید.
ما نمازخوانها خجالت میکشیم، خیلی هم خجالت میکشیم…
اگر اعدام برایتان عادی شده، پیام خصوصی میدهید بکُشید برای حفظ نظام، مهم نیست. اگر دختران ۲۰ ساله را به زندانهای ۱۰ ساله و ۲۰ ساله محکوم میکنید و خجالت نمیکشید، اگر خانواده کشتهشدگان را هم زندان میکنید، اگر از دزدیهای اطرافیانتان خجالت نمیکشید، نکشید،
شما را بهخدا تنها عمامههایتان را بردارید، به فکر دل ما هم باشید، ما از فرزندانمان هم شرمنده میشویم.
ما از نماز خواندنمان هم خجالت میکشیم…
اگر زندگی را برای دختران معصوم ما تلخ میکنید، اگر افتخار میکنید گشت پلیس دارید برای تحقیر بدحجابهای باحیا، اگر خوشحالید دستتان در بیتالمال باز است، غیر قانونی هر کاری دلتان بخواهد میکنید، جیب مردم را خالی میکنید بدون آنکه هیچ خدمتی به کشور بکنید، و به هیچکس پاسخگو باشید، ادامه بدهید، مردم آنجا که تحملشان تمام شود، شما را بدون پاسخ نمیگذارند…
فقط لطفا عمامههایتان را بردارید.
نگذارید ما فکر کنیم هر آنچه از دین آموختیم سرتاپایش دروغ بوده…
میدانم عمامه کمکتان میکند ظلمها را به نام خدا انجام دهید و برخی مردم ساده، تصور کنند مبارزه با فساد شما، موجب خشم خدا میشود…
اما کمی به فکر ما دینداران هم باشید.
عمامههایتان را بردارید.
بگویید ما به قدرت سوار شدهایم میخواهیم تا آخر هم
با ظلم بمانیم
ما درکتان میکنیم
ریاست و پول داشتن و رهبر شدن خیلی مزه دارد… عشق به قدرت طبیعی است!
فقط رحمتان به دینداران سالم بیاید…
نگذازید ما بیشتر از این
فحش بشنویم
که شما با عمامههایتان دزدی میکنید…
✍🏻 رحیم قمیشی